خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد


آرزومند نگاری به نگاری برسد

دیده بر روی چو گل بندد نبود خبرش


گر چه در دیده ز نوک مژه خاری برسد

لذت و صل نداند مگر آن سوخته ای


که پس از دوری بسیار به یاری برسد

قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر


که خزان دیده بود پس به بهاری برسد